اهداف آمریکا از راه اندازی درگیری در خلیج فارس

اردیبهشت‌ سال جاری ایالات متحده در یک دزدی دریایی آشکار، نفتکش سوئز راجان را که حامل نفت خام ایران به مقصد چین بود مجبور به تغییر مسیر به سمت آمریکا کرد.
اهداف آمریکا از راه اندازی درگیری در خلیج فارس

به گزارش مسیر انرژی اردیبهشت‌ سال جاری ایالات متحده در یک دزدی دریایی آشکار، نفتکش سوئز راجان را که حامل نفت خام ایران به مقصد چین بود مجبور به تغییر مسیر به سمت آمریکا کرد.

سوئز راجان پس از تغییر مسیر به اجبار آمریکایی‌ها، در ترمینال نفتی «گالو» در نزدیکی آب‌های تگزاس پهلو گرفت و در ادامه دادگاه فدرال آمریکا حکم به تخلیه و حراج نفت خام موجود در نفتکش داد؛ حکمی که تاکنون اجرا نشده است. حالا یک رسانه آمریکایی در گزارشی با عنوان «‌نفت ایران در سواحل تگزاس متوقف شده اما شرکت‌های آمریکایی به آن دست نمی‌زنند»، به دلایل این موضوع پرداخت.

در همین رابطه رسانه آمریکایی وال‌استریت ژورنال در گزارشی نوشت که واشنگتن برای تخلیه ۸۰۰ هزار بشکه نفت توقیف‌شده ایران در یک نفتکش یونانی با چالش مواجه شده و قادر به فروش آن نیست. بنا به گزارش وال‌استریت ژورنال، دادستان‌های فدرال آمریکا برای به حراج گذاشتن ۸۰۰ هزار بشکه نفت توقیف‌شده ایران که در یک نفتکش یونانی در سواحل تگزاس قرار دارد با چالش مواجه هستند، زیرا شرکت‌هایی که کارشان تخلیه نفتکش‌هاست، از این کار سر باز ‌زده و در توضیح علت آن می‌گویند آنقدر نگران اقدامات تلافی‌جویانه و واکنش ایران هستند که نمی‌توانند کار تخلیه این محموله را انجام دهند.

خودداری شرکت‌های آمریکایی از تخلیه نفت خام ایران از نفتکش دزدیده شده سوئز راجان که ناشی از هراس آنها از واکنش ایران است، نشان از این دارد که برخلاف دولت آمریکا، شرکت‌های آمریکایی این واقعیت را پذیرفته‌اند که دیگر دوران بزن دررو تمام شده و هر کنش ضدایرانی، واکنش قاطع ایران را در پی خواهد داشت. چنانکه همان‌طور که پیش‌تر به آن اشاره شد، بنابر گزارش رسانه‌های غربی، جمهوری اسلامی در واکنش به توقیف نفتکشی که حامل نفت ایران بود، تنها در چند روز ۲ نفتکش وابسته به آمریکا را توقیف کرد و با توجه به همین موضوع باید گفت شرکت‌های آمریکایی حق دارند به‌خاطر هراس از واکنش حتمی ایران، از تخلیه و حراج محموله نفتکش سوئز راجان سر باز بزنند.

 

دلیل واشنگتن از جنگ نفتکش‌ها

با توجه به این واقعیت که نفت همیشه یک عامل ژئوپلیتیکی بوده، تاریخ قرن گذشته نشان می‌دهد که بسیاری از درگیری‌های جدید از آغاز قرن بیستم در نتیجه نفت رخ داده است. البته امروزه نیز نفت همچنان نقشی انحصاری ژئوپلیتیکی در درگیری بین طرفین بازی می‌کند و توانایی ایجاد مجدد جنگ‌های کوچک و بزرگ را دارد.

یکی از معدود کشورهایی که ذخایر نفتی قابل توجهی دارد، ایران است. ایران با ذخایری که ۱۳.۵ درصد از ذخایر نفت جهان را تشکیل می‌دهد، سومین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان است. میادین نفتی اهواز، مارون، آغاجاری، گچساران، کرنج، بنگستان، دورود، سلمان، ابوذر، سیری، سروش و … از بزرگترین میادین نفتی ایران هستند. میادین نفتی ایران هم در خشکی و هم در دریا قرار دارند. به دلیل تحریم‌های آمریکا که پس از انقلاب اسلامی اعمال شد، ایران نتوانست تولید نفت خود را افزایش دهد و آن را به بازارهای بین‌المللی صادر کند که این امر توانایی خود را برای رقابت با سایر کشورهای تولیدکننده نفت مانند ونزوئلا، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی،… کاهش داد.

با این حال، ایران در حال حاضر در حال برقراری ارتباطات سودمند با چین و هند است که ظرفیت تولیدی در حال گسترش آنها به نفت بیشتری نیاز دارد. باید توجه داشت که پکن در مارس ۲۰۲۱ قراردادی را با تهران امضا کرد که بیشترین سرمایه گذاری در اقتصاد ایران را به مدت ۲۵ سال (بیش از ۴۵۰ میلیارد دلار) انجام دهد. بخشی از این وجوه برای نوسازی فناوری صنعت نفت و گاز ایران و همچنین ایجاد زیرساخت‌های جدید انرژی و ارتباطات استفاده می‌شود. در نتیجه این توافق، چین می‌تواند نفت ایران را با قیمت‌های رقابتی خریداری کند و به سال‌ها انزوای اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران پایان دهد.

دستاوردهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی در روابط چین، ایران و اعراب، تلاش‌های آمریکا برای انحصار و حکومت بر خاورمیانه را به شدت تضعیف کرده است و به ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران اجازه می‌دهد تا امروز علناً خواستار خروج نیروهای آمریکایی از منطقه شود

در نتیجه چین درگیر دیپلماسی سیستماتیک، ادغام شرکت‌های اقتصادی و سیاسی و تقویت امنیت منطقه‌ای شد. همانطور که از این مورد خاص در ایران مشاهده می‌شود، پکن در احیای روابط دیپلماتیک بین تهران و ریاض و از سرگیری فعالیت سفارتخانه‌های آنها، موفق بود. در نتیجه چنین دستاوردهای دیپلماتیک، چین در حال احیای روابط ایران و اعراب در منطقه مهم استراتژیک خاورمیانه و همچنین در خلیج فارس و خلیج عمان است که در چالش‌های تجاری و امنیتی جهانی اهمیت دارند. این سیاست‌های خاص، پکن را قادر می‌سازد تا بر خرید سودآور نفت ایران و کشورهای عرب خلیج فارس تکیه کند.

دستاوردهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی فوق الذکر در روابط چین، ایران و اعراب، تلاش‌های آمریکا برای انحصار و حکومت بر خاورمیانه را به شدت تضعیف کرده است و به ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران اجازه می‌دهد تا امروز علناً خواستار خروج نیروهای آمریکایی از منطقه شود. با این حال، واشنگتن و رژیم کنونی اسرائیل به رهبری نتانیاهو همچنان در تلاش برای رقابت با چهارگانه مستقر بین پکن، مسکو، تهران و ریاض هستند. ایالات متحده در تلاش است با استفاده از توانمندی ناوگان پنجم نیروی دریایی ارتش که در منامه بحرین مستقر و حوزه آن شامل غرب اقیانوس هند و خلیج فارس است، برای جلوگیری از جریان نفت بین ایران و چین اقدام کند.

به عنوان مثال، ایالات متحده کشتی «سوئز راجان» حامل نفت ایران را در ماه آوریل در خلیج عمان متوقف کرد و به جای آن، مسیر چین را به سمت ایالات متحده تغییر داد و معتقد بود که تهران سیستم تحریم‌های تجاری نفت را نقض کرده است. در واقع، این واکنش آمریکا به این وضعیت نوعی دزدی دریایی بود. در آن زمان نیروی دریایی ایران نتوانست مانع از عملیات نیروی دریایی آمریکا در تنگه هرمز و خلیج عمان شود.

اندکی بعد ایران در تنگه هرمز علیه آمریکا واکنش نشان داد. در ۲۷ آوریل، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نفتکش Advantage Sweet با پرچم جزایر مارشال متعلق به ایالات متحده را که در عربستان سعودی و کویت مملو از نفت بود، در اختیار گرفت.

محموله واقعی توسط شرکت شورون آمریکایی بیمه و کشتی توسط ایرانی‌ها توقیف شده بود. علیرغم ثبت چینی نفتکش که آمریکا را به سفری بدون دردسر از طریق تنگه هرمز و خلیج عمان امیدوار کرد، ایرانی‌ها آن را توقیف کردند. مورد اخیر نشان می‌دهد که تهران از کانال‌های ارتباطی دولت‌های چین و عربستان در مورد شاخص بیمه، بارگیری کشتی و انتقال وجوه آگاه بوده است. روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز، عملیات نیروی دریایی ایران را به عنوان انتقامی برای تصرف نفت ایران توسط ارتش آمریکا تلقی کرد.

دریاسالار چارلز بی کوپر، فرمانده ناوگان پنجم آمریکا، پس از ناکامی در مبارزه موثر با نیروی دریایی سپاه، به کاستی‌های خود اعتراف کرد. با این اقدام ایران که از حمایت چین، روسیه و عربستان سعودی برخوردار است، قدرت خود را به نمایش گذاشته و مسدودسازی انتخابی نفتکش‌های غربی را آغاز می‌کند. بنابراین، رقابت برای منابع انرژی و ارتباطات ترانزیت دریایی و زمینی بار دیگر رنگ و بویی جنگی به خود می‌گیرد. غرب ممکن است بخش قابل توجهی از منابع انرژی خود را مصرف کرده باشد. به عنوان مثال، از سال ۱۹۸۳، ذخایر استراتژیک نفت ایالات متحده در پایین‌ترین سطح خود بوده است (از ۶۴۰ میلیون بشکه در ذخیره به ۴۶۰ میلیون بشکه).

دریاسالار چارلز بی کوپر، فرمانده ناوگان پنجم آمریکا، پس از ناکامی در مبارزه موثر با نیروی دریایی سپاه، به کاستی‌های خود اعتراف کرد. با این اقدام ایران که از حمایت چین، روسیه و عربستان سعودی برخوردار است، قدرت خود را به نمایش گذاشته و مسدودسازی انتخابی نفتکش‌های غربی را آغاز می‌کند

در کنار خلیج فارس، خلیج عمان، تنگه بسفر، کانال سوئز و کانال پاناما، تنگه هرمز یک مسیر ارتباطی انرژی حیاتی است که در آن ناوگان نفتی و تجاری نفت را از غنی‌ترین منطقه انرژی خاورمیانه حمل می‌کنند. ناوگان منطقه ممکن است تنگه هرمز را ببندد و باعث یک بحران اقتصادی واقعی و کمبود منابع انرژی در غرب شود. به عنوان نوعی تلافی برای اتحاد مجدد ایران و عربستان سعودی تحت حمایت چین، ایالات متحده اجازه داد تا یک زیردریایی اتمی به سمت خلیج عمان هدایت شود. با این حال، قایق آمریکایی نمی‌توانست در تلاش برای عبور از تنگه هرمز موفق باشد. بطوریکه توسط زیردریایی فاتح ایرانی شناسایی و سپس خارج شد.

ایران و عربستان سعودی هیچ مخالفتی با فروش و صادرات نفت خود به کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس ندارند. اما تهران و ریاض مخالف بیمه و حمل نفت آنها توسط شرکت‌های تحت نظارت ایالات متحده و بریتانیا هستند. در نتیجه، ایران به همان شرکای غربی قراردادهای فروش، بیمه و ترانزیت در تهران و ریاض یا پکن و مسکو ارائه می‌دهد. چنین اقدامی از سوی ایران، سلطه آنگلوساکسون‌ها را در منطقه کاهش می‌دهد، حداقل انحصار آنها را سلب و احترام به شرکا و منافع کشورهای تولیدکننده نفت را ضروری می‌کند.

باید دید آیا «جنگ نفتکش‌ها» در تنگه هرمز با درگیری دریایی دیگری بر سر منابع انرژی منطقه خاورمیانه همراه خواهد بود یا خیر. اما زمانه تغییر می‌کند و قدرت‌های منطقه مانند روسیه و چین، ایران، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی برای تشکیل یک اتحاد جدید در این منطقه گرد هم می‌آیند. چه کسی می‌داند، شاید پس از مدت کوتاهی اسرائیل با تکرار تجربه ایران و عربستان سعودی در حمایت از چین، صلح و تجارت را انتخاب کند؟ همه چیز جریان دارد و همه چیز تغییر می‌کند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://energypath.ir/?p=10340

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

بین الملل