به گزارش مسیر انرژی، بحث افزایش صادرات نفت ایران در دولت سیزدهم به یکی از سوژه های داغ برخی نامزدهای ریاست جمهوری و مشاورانشان تبدیل شده است.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی در برنامه میزگرد سیاست خارجی که به عنوان مشاور مسعود پزشکیان نامزد چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بود، در پاسخ به انتقاد کارشناس برنامه از برجام اظهار داشت: ببینید مردم! تورمتان را کجا بردند! ببینید فروش نفت را کجا بردند! اینکه فروش نفت بالا رفته کار دوستان نبوده، بلکه وقتی بایدن آمد سیاستش این شد که پیچ تحریمها را شل کند؛ بگذارید ترامپ برگردد ببینید دوستان چه میکنند.
سعید جلیلی نامزد جریان اصولگرایی و پایداری در پاسخ به اظهارات ظریف چنین پاسخ داد: وقتی تحریم فروش نفت ایران شکل گرفت، گفتند نمیتوانیم نفت بفروشیم و فروش هم کاهش یافت. اما ما معتقد بودیم میشود و تلاش خوب و ارزشمندی در دولت آقای رئیسی انجام شد و وزیر خارجه آمریکا هم در مجلس سنا تأیید کرد. حالا میگویند چون بایدن خواسته، ایران توانسته نفت بفروشد، این خودتحقیری و نادیده گرفتن توانمندیهای کشور است. طرف مقابل(آمریکا) میگوید شکست فاحش خوردیم اما برخی میگویند اینگونه نیست. همین بایدن وقتی آمد، ۹ ماه زمان دولت شما بود، چرا نفروختید؟
جلیلی پیشتر در ادعایی مطرح کرده بود: با راهکارهای ما فروش نفت به بیش از ۱.۵میلیون بشکه در روز رسید. از قبل دولت شهید رئیسی ادعا میشد نمی توان نفت فروخت. ما راهکارهایی را در همان شرایط آماده کردیم و تحویل دولت وقت دادیم. این توصیهها در دولت شهید رئیسی جدی گرفته شد و به جایی رسید که فروش نفت ما به بیش از ۱.۵میلیون بشکه در روز رسید.
جواد اوجی، وزیر نفت نیز تلویحا در پاسخ به ظریف گفته است: در شرایطی وزارت نفت را تحویل گرفتیم که تولید روزانه ما به ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه رسیده و صادرات نفت ما به پایینترین نرخ در یک دهه اخیر خود رسیده بود. وضعیت وصول درآمدهای نفتی نیز بحرانی بود. باید اعلام کنم که هر دولتی که در آمریکا روی کار بیاید نمیتواند مانع صادرات و تولید نفت جمهوری اسلامی ایران شود.
برای پاسخ به ادعاهای فوق باید چند گزاره را مورد بررسی قرار دهیم و قضاوت را بر عهده مخاطبان بگذاریم.
همزمان با برتری صنعت شیل در ایالات متحده و تبدیل شدن این کشور به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان، باراک اوباما قانون ممنوعیت صادرات نفتی آمریکا را پس از ۴۰ سال لغو کرد. در استراتژی امنیت ملی ترامپ، نیز ایالات متحده برای نخستین بار، به صورت یک کشور برتر و چیره دست در حوزه انرژی درآمد.
سیاستهای ترامپ در حوزه نفت و انرژی که احیای صنعت شیل آمریکا را به دنبال داشت به نوعی طرح توافق کاهش تولید اوپک با هدف باثبات سازی بازارهای جهانی نفت را خنثی کرد. در واقع روح استراتژی امنیت ملی ترامپ در حوزه انرژی، به دنبال تبدیل این کشور به ابرقدرت انرژی در قرن بیست و یکم بود. انقلاب شیل و لغو قانون منع صادرات نفتی آمریکا، ترتیبات جهان انرژی را تغییر داد که در ۵۰ سال گذشته بی سابقه بوده و در نتیجه تولیدکنندگان آمریکایی سهم مهمی از بازار اوپک را به دست آورده اند. ایالات متحده به کمک شیل اویل و شیل گس، به بزرگترین تولید کننده نفت جهان و بزرگترین صادرکننده گاز جهان تبدیل شده و مناسبات جهان انرژی را بهم زده است. شیل اویل و شیل گس، ابزار جدید جنگ سرد آمریکا
شده و انقلاب شیل ایالات متحده، بازار جهانی نفت و گاز را با تغییر مواجه کرده و جاه طلبی کشورهایی همچون روسیه و ایران را در تبدیل شدن به عنوان یک ابرقدرت انرژی نابود کرد.
ترامپ با وارد آوردن فشار به اوپک و روسیه به دنبال افزایش تولید و کاهش قیمت نفت با هدف تضعیف اقتصاد ایران بود. دولت ترامپ خواستار به صفر رساندن صادرات نفت ایران بود و ایران نیز در واکنش تهدید به بستن تنگه هرمز کرده بود. در واقع ترامپ درآمد نفتی ایران را به عنوان یک اهرم کلیدی برای بازنگری در برجام از طریق اعمال فشار و تغییر رفتار منطقه ای و بین المللی اش هدف قرار داده بود. به عبارتی در نگاه گسترده تر ترامپ تحریمهای نفتی را با هدف تغییر سیاست داخلی و خارجی ایران اعمال می کرد و صنعت و بازار نفت ایران را به گروگان گرفته بود. آمریکای ترامپ تبدیل به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان شد که به دنبال پر کردن جای خالی بشکه های نفت ایران توسط خود بود، در حالیکه بازار جهانی آماده از دست دادن نفت ایران نبود.
با روی کار آمدن بایدن، قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی هرگونه راه را برای بازگشت به برجام بست. دلیل افزایش صادرات نفت ایران که به پالایشگران مستقل چینی وابسته به وزارت دفاع چین صادر می شود، وقوع جنگ اوکراین و ترس دولت بایدن از به خطر افتادن امنیت انرژی متحدان خود بود.
در همین ارتباط، واشنگتن بارها از عربستان سعودی خواسته بود که تصمیم اوپک و کشورهای همپیمان برای کاهش تولید نفت به تاخیر بیفتد. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت آمریکا گفته بود: «ما با ارائه محاسبات دقیق به عربستان سعودی توضیح دادیم که بر مبنای وضعیت فعلی بازار انرژی کاهش تولید ضروری نیست و اوپک میتواند برای چنین تصمیمی صبر کند.» اما هم اکنون شاهدیم که رهبری رشد تولید نفت در سال ۲۰۲۴ بهدست کشورهای تولیدکننده خارج از ائتلاف اوپکپلاس افتاده است.
مضافا تخفیف های مناسبی که ایران می داد، عطش خریداران فرصت طلب سودجوی چینی را برای بردن نفت ایران دوچندان می کرد به گونه ای که چین از طریق خرید ارزانتر نفت خام از کشورهای تحت تحریم مثل روسیه و ایران در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۰ میلیارد دلار سود کرد. در واقع ارائه تخفیف از سوی کشورهای تحت تحریم مانند روسیه، ایران و ونزوئلا باعث شده پالایشگاههای مستقل چینی یا همان Teapot ها در سال ۲۰۲۳، حدود ۹۸ درصد نفت خام مصرفی خود را از این ۳ کشور تحریمی خریداری نمایند.
پالایشگاههای مستقل چینی به دلیل سود هنگفتی که تخفیف ارائه شده برای آنها در پی دارد، همچنان مایل به خرید نفتهای تحریمی هستند حتی اگر تحت تحریمهای آمریکا قرار گیرند، بخصوص اگر دولت پکن از آنها حمایت کند. تخفیف در نفت خام ایران به نفع صنعت پالایش چین بوده است، زیرا چین با تنگناهای اقتصادی هم مواجه است. در فاصله ژانویه تا سپتامبر ۲۰۲۳، پالایشگران مستقل چینی حدود ۴.۲ میلیارد دلار در واردات نفت خام خود از ایران سود کردند که دلیل آن تخفیفهایی است که ایران بابت خرید نفت خود به آنها می دهد.
پیش از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و اعمال دور جدیدتحریمها علیه ایران، سهم چین از کل صادرات نفت خام ایران ۲۶ درصد بود. اما در سال ۲۰۲۳ بیش از ۹۰ درصد کل صادرات نفت ایران به چین صادر شدهاست. بخش عمده از نفت خام صادراتی ایران به چین از مبدا مالزی انجام میشود. به گونه ای که متوسط واردات نفت خام چین از مبدا مالزی در سال ۲۰۲۳ نسبت به متوسط سال ۲۰۲۲بالغ بر ۳۸۳ هزار بشکه در روز افزایش یافت و با ۱۱ درصد رشد نسبت به سال ۲۰۲۲ به ۱۱.۲۸ میلیون بشکه در روز رسید.
در سال ۲۰۲۳ پالایشگاههای چینی از تحریمهای اعمال شده بر کشورهای روسیه، ایران و ونزوئلا و محدودیتهای آن در فروش نفت خام به عنوان فرصتی برای خرید نفت ارزان استفاده نمودند، بهگونهای که این کشور با دریافت تخفیف های بالا از این سه کشور که تقریبا ۳۰ درصد از واردات نفت خام چین را تامین میکنند، میلیاردها دلار سود نموده و این عرضهکنندگان سهم زیادی از واردات نفت خام چین را به خود اختصاص دادند.
در
سال ۲۰۲۳، چین به طور متوسط ۱.۱ میلیون بشکه در روز نفت خام از ایران وارد کرده که ۱۰ درصد از کل واردات نفت چین را تشکیل می دهد. این بزرگترین حجم سالانه واردات نفت خام ایران از سوی چین طی سالهای گذشته بوده است. در سال۲۰۲۳ ایران پس از روسیه (۲.۱۵ میلیون بشکه در روز)، عربستان سعودی (۱.۷۳ میلیون بشکه در روز) و عراق (۱.۱۹ میلیون بشکه در روز) چهارمین تامین کننده بزرگ نفت چین بوده است.
خرید نفت خام از کشورهای تحریم شده بیشتر توسط پالایشگاههای مستقل چینی و به طور غیرمستقیم و غیرشفاف در قالب به اصطلاح بازار سایهای Shadow Market انجام میشود. با معافیت ونزوئلا از تحریمها و افزایش قیمت نفت خام ایران، ونزوئلا و تا حدود زیادی روسیه بازار سایهای به تدریج از بین رفته است. علیرغم میل خریداران چینی، قیمتهای پیشنهادی نفت خام این کشورها افزایش یافته و با مقاومت چینیها روبهرو شدهاست.
از اواخر سال ۲۰۱۹ پالایشگاههای مستقل کوچک چینی شروع به خرید نفت ایران نموده و به عنوان مشتریان اصلی نفت ایران جایگزین پالایشگاههای دولتی شدند که به دلیل نگرانی در مورد نقض تحریمهای آمریکا، معامله با ایران را متوقف نمودند. این پالایشگاهها حدود ۹۰ درصد از کل صادرات نفت ایران را که معمولا تحت عنوان نفت مالزی یا امارات متحده عربی صادر میشود، به خود اختصاص میدهند.
در ماه دسامبر۲۰۲۳ چین حدود ۱.۱۸ میلیون بشکه در روز از ایران نفت وارد کردهاست که کمتر از ۱.۲۲ میلیون بشکه در روز واردات نفت ماه نوامبر ۲۰۲۳ و ۲۳ درصد کمتر از ۱.۵۳ میلیون بشکه در روز واردات نفت ماه اکتبر ۲۰۲۳ بودهاست.
در همین محدوده زمانی قیمت نفت خام ایران با تخفیف ۱۲ دلار در هر بشکه نسبت به قیمت قراردادهای آتی نفت خام برنت در بازار لندن به پالایشگاههای چین فروخته میشد. سپس به تدریج تخفیفها به ۶ دلار در هر بشکه کاهش یافت. اما اکنون نفت خام سبک متوسط و ترش ایران در انبارهای مستقر در چین با تخفیف حدود ۴ دلار در هر بشکه و در بنادر چین با تخفیف ۵ دلار در هر بشکه نسبت به قیمت نفت خام برنت در بازار لندن عرضه میشود.
به دلیل مسایل لجستیکی، اخیرا برخی تامینکنندگان قادر به عرضه محمولههای ایرانی نیستند و این امر سبب کاهش عرضه نفت خام ایران به چین شدهاست. با اینوجود، واردات نفت خام ایران توسط چین در نیمه دوم سال ۲۰۲۳ به طور متوسط حدود ۱.۳ میلیون بشکه در روز بود که در ماه اکتبر به حداکثر ۱.۶ میلیون بشکه در روز رسید و در ماههای نوامبر و دسامبر ۲۰۲۳ افت نمود، اما همچنان بیش از ۱ میلیون بشکه در روز باقی ماند. تقریبا ۲۰ درصد از این حجم نفت خام وارداتی در سایتهای ذخیرهسازی چین ذخیره شد.
ایران تلاش میکند از کاهش تخفیفهای نفت خام ESPO روسیه الگوبرداری کند، در حالی که توجه ندارد که وسعت تحریمهای ایران خیلی بیشتر از تحریمهای روسیه است. نفت خام ایران و ونزوئلا با لحاظ نمودن تفاوت کیفی، معمولا همیشه ارزانتر از نفت خام شاخص روسیه بودهاست. اما با افزایش قیمت نفت خام ایران و ونزوئلا و افت قیمت نفت خام اسپو در ماههای اخیر اختلاف قیمت آنها کمتر شدهاست. اکنون از نظر پالایشگاههای چینی نفت خام اسپو دارای ارزش اقتصادی بیشتری است.
اخیرا به عنوان بخشی از لایحه کمک آمریکا به اوکراین، تایوان و اسرائیل، مجلس نمایندگان آمریکا که در اختیارجمهوری خواهان است، دو قانون جدید تحریمی تحت عنوان ”قانون مهسا” و قانون کشتیرانی” را تصویب کرد که صادرات نفت ایران را هدف قرار می دهد. باید توجه داشت که دولت بایدن هیچ تحریمی علیه ایران یا ونزوئلا که بر صادرات نفت آنان تاثیر بگذارد، اعمال نخواهد کرد. این دولت نمی خواهدقیمت نفت و بنزین در سال انتخابات این کشور افزایش پیداکند. عملا نیز دولت بایدن تحریمهایی بر ایران اعمال کرد که به هیچ وجه شامل بخش نفت نمی شد و تحریم هایی علیه ونزوئلا اعمال کرد که تاثیری بر صادرات نفت این کشور و واردات نفت آمریکا از ونزوئلا ندارد.
این قانون بعد از پایان
انتخابات مقدماتی آمریکا یا بعد از انتخابات سراسری اجرا خواهد شد چرا که اجرای آن منوط به تاریخ امضای آن توسط بایدن است. در متن قانون آمده است که اجرای آن ۱۸۰ روز بعد از آن که به قانون تبدیل شود –یعنی رئیس جمهور آمریکا آن را امضا کند- آغاز خواهد شد! این مساله نشان می دهد دولت بایدن نمی خواهد قیمت نفت پیش از انتخابات افزایش یابد به همین علت هیچ تحریمی علیه ایران ظرف شش ماه آینده اعمال نخواهد کرد.
طبق گزارش اوپک، تولید نفت ایران در ماه آوریل ۲۰۲۴ به ۳.۱۸۸ میلیون بشکه در روز رسید که حدود ۱ میلیون بشکه در روز بالاتر از آوریل سال ۲۰۲۱ است. این افزایش تولید در کنار دیگر شواهد نشان می دهد دولت بایدن عمدا چشم خود را به روی صادرات نفت ایران بسته است. دولت بایدن می داند که توقف ورود حدود ۱.۵ میلیون بشکه نفت ایران به بازار، تاثیری آشکار بر بازار خواهد داشت به خصوص که ایران نفت خود را با قیمت پایین می فروشد.
تحریمهای پیشنهادی در قانون جدید، تقریبا نسخه ای از تحریمهای قدیمی است که عمدتا بر ممنوعیت خدمات رسانی به نفتکشهای حامل نفت ایران در بنادر آمریکا متمرکز است و ایران با همکاری چین تحریمها را به شکل های مختلف دور میزند. از این رو آمریکا نمی تواند صادرات نفت ایران را حتی با تشدید تحریمها متوقف کند. قانون جدید تحریم نفت ایران، تاثیر محدودی خواهد داشت و تکرار همان تحریم های قدیمی است و دولت آمریکا نیز نمی خواهد قیمت نفت افزایش یابد به همین علت در اجرای تحریمها مدارا می کند. بایدن از انجام هرگونه حرکتی که می تواند قیمت نفت خام یا بنزین را برای مصرف کنندگان آمریکایی افزایش دهد، بیزار است. رئیس جمهوری آمریکا احتمالا از اختیارات پیش بینی شده در این طرح برای اعمال معافیت ۱۸۰ روزه در اجرای این تحریمها استفاده و از اجرای سختگیرانه آن اجتناب خواهد کرد.
وضعیت کنونی تا حدودی مشابه اوضاعی است که دولت بایدن با روسیه و تهاجم آن به اوکراین مواجه است. اگرچه کاخ سفید تحریمهایی را علیه روسیه اعمال کرده، اما در همینحال تلاش کرده تا ضمن محدود کردن درآمدهای این کشور اجازه دهد صادرات نفت آن همچنان جریان داشته باشد تا عرضه جهانی تحت فشار قرار نگرفته و تورم که از جمله دغذغه های انتخاباتی بایدن است، افزایش نیابد. تحریم صادرات نفت ایران نیز می تواند موجب افزایش قیمت نفت خام شود. لذا اتخاذ تدابیر شدید علیه ایران دشوار خواهد بود، چرا که این خطر وجود دارد دولت بایدن از افزایش قیمت بنزین ضربه سنگینی متحمل شود.
علیرغم تحریم های آمریکا، صادرات نفت خام ایران در سال ۲۰۲۳ حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و به بالاترین میزان در پنج سال اخیر یعنی ۱.۳ میلیون بشکه در روز رسید که اکثر آن به چین صادر شد. بنابراین، اگر گام های ترامپ و بایدن را از نظر امنیت ملی و اقتصاد ایران مقایسه کنیم، دولت بایدن سودآورتر و برای تهران کم خطرتر به نظر می رسد.
جانت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا، در کنفرانس مطبوعاتی روز ۱۶ آوریل در واکنش به حمله ایران به اسرائیل اظهار داشته بود:«همه گزینه ها برای جلوگیری از جریان سرمایه به ایران روی میز است. ممکن است صادرات نفت ایران را که از منابع اصلی تامین مالی ایران به شمار می آید، هدف تحریمها قرار گیرد.» همین اظهار نظر نشان می دهد که تحریم واقعی نفت ایران در دستور کار دولت بایدن قرار ندارد.
در مجموع غرب مایل است درآمد نفت ایران و روسیه از فروش نفت را کاهش دهد بدون آن که این مساله بر جریان نفت به بازارهای جهانی تاثیر بگذارد و موجب افزایش قیمت ها شود. زیرا هر گونه تحریمی می تواند موجب کاهش جریان نفت ایران و روسیه به بازار و افزایش قیمت ها شود که به نفع غرب نیست. به خصوص که آمریکا در سال انتخابات قرار دارد و افزایش قیمت نفت می تواند محبوبیت دموکرات ها را کاهش دهد. در پایان باید اشاره کرد که تحریمهای نفتی ایران باعث شده سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم بر مردم وارد شود. مضافا در فروش نفت در شرایط تحریم اگر ۳۰ درصد اتلافی در تبدیل ارز و دریافت پول نفت را بر اساس صادرات روزانه ۱.۲ میلیون بشکه ای نفت ایران با قیمت ۸۰ دلار در هر بشکه در نظر بگیریم، روزانه ۱۸۰۰ میلیارد تومان به جز تخفیفهای سخاوتمندانه ما سوخت می شود.