به گزارش مسیر انرژی و به نقل از نفت ما، واژه نامأنوس «پیمانکاری» با به قدرت رسیدن حزب کارگزاران در صنعت نفت نهادینه شد، تا قطع رابطه نیروی خلاق کار اعم از کارمند و کارگر با نهاد تاریخیای چون «شرکت ملی نفت» اتفاق افتد و تعلق خاطر را از نیروی انسانی این صنعت ربود تا در نتیجه بدنه تخصصی وزارت نفت تهی از هویت گردد.
این روزها نیز مجدداً صدای پای حضور دوباره سیرت و تفکر کسانی همچون زنگنه که مبدل به نماد استثمار نیروی انسانی در صنعت شده است، در نفت شنیده می شود که نگرانی هایی را در میان کارکنان خدوم و زحمتکش این مجموعه مولد و وطن دوست بوجود آورده است.
باز هم به کرات از سوی مشفقان و اهل صلاح هشدار داده می شود اگر به حجم انبوه و متراکم این نگرانی رسیدگی نشود، بروز اَبَربحران غیرقابل حلی دور از انتظار نخواهد بود. تبدیل یک مطالبه انسانی و مدیریتی به یک چالش ویرانگر بیشک عملکرد صنعت استراتژیک نفترا تحت تاثیر قرار خواهد داد ودر نهایت فاجعه در کمین خواهد بود.
از این رو با تجربه میتوان گفت نخست باید زنگار زشت «بیگانه سازی» و «غیرسازی» از تفکر راهبری سازمان نفت زدوده شود. برای حل چنین چالشی باید واژه «پیمانکار» که حاوی ادبیات ستم و زورگویی، بیهدفی و فًعلگی است، از سپهر معنایی و عملیاتی صنعت نفت حذف گردد و با فهمی متناسب با ارزشهای سازمانیافته ملی شده نفت از نیروی «پیمانکار» به نیروی «کار» ارتقاء جایگاه داده شود.
دیگر بر کسی پوشیده نیست که فرهنگ پیمانکاری، فرهنگ استثمارگرانه ای بود و نیروی شاغل ذیل این عنوان نه برای اقتصاد و نه برای صنعت مولد نیست. چراکه یک نیروی پیمانکار و قراردادی هیچ وقت خود را متعلق به سازمان نمی داند تا در روزهای سختی نیز وفادار به سیستم بوده و نقش کلیدی بازی کند. نکته دیگر اینکه در حال حاضر صنعت نفت گر چه با نیروی کار خود چالش جدی دارد، اما هنوز تا به وضع اعتراضی نیروی استثمار شده قراردادی و پیمانکاری برسد زمان نیاز دارد. اما به یقین با توجه به خلف وعده های مکرر مسئولین وزارت نفت در ادوار گذشته، با نیروی قراردادی و پیمانکاری به مشکل برخورده و انتظار یک اعتراض نیرومند دور از تصور نیست. در این بین اما راهکارهایی برای عملیاتی شدن این موضوع چالشی وجود دارد که در ادامه به آن ها می پردازیم.
در این راستا میبایست از تجربیات اوایل انقلاب که طی پروسهای نیروی کارگری زیر نظر قانون کار به نیروی کار در وزارت نفت تبدیل شد، بهره برد. در آن زمان که مقرر شد نیروهای انسانی تحت نظام وزارت کار به وزارت نفت منتقل شوند، غالب کارکنان از این تغییر حمایت کرده و به استخدام نفت درآمدند و بخشی بسیار کوچک ترجیح دادند زیرنظر قانون وزارت کار باقی بمانند و این طور شد که بدنه نیروی انسانی نفت هویت اصلی خود را پیدا کرده و رفته رفته نسبت به سازمان متبوع خود تعلق خاطر پیدا کرد.
در نتیجه اینکه وجود نیروی رسمی برای سازمان نفت هم موجب افزایش تولید خواهد شد و در عین حال موجب بقا، دوام و توسعه صنعت در آینده می شود که باید تا دیر نشده چالشهای آنان را حل کرد.