به گزارش مسیر انرژی، در روزهای اخیر بحث کریدور زنگزور و تلاش برای قطع مرزهای ایران و ارمنستان در کانون توجهات قرار گرفته است. یکی از دلایل درست ایران با این موضوع، عدم دسترسی ایران به دریای سیاه از مسیر ارمنستان است که پیامدهای راهبردی برای ایران دارد. باید توجه داشت که دریای سیاه یک مسیر بالقوه برای انتقال گاز ایران به اروپا است و مجموعهای از رویدادها و تحولات، تغییرات قابل توجهی را در منطقه دریای سیاه از نقطه نظر امنیت انرژی ایجاد کرده که توجه به آن را میطلبد.
نقش دریای سیاه، همراه با کشورهای ساحلی آن – روسیه، اوکراین، رومانی، بلغارستان، ترکیه و گرجستان – در تعاملات مرتبط با انرژی بین دولتها در منطقه شدید و قابل توجه است و از نقطه نظر امنیت انرژی اهمیت را افزایش میدهد. مطالعه سیاست انرژی دریای سیاه هم منافع متفاوت بازیگران اصلی منطقه و هم نگرانیهای امنیتی گستردهای را نشان میدهد که بر منافع و ترجیحات سهامداران فراتر از منطقه تأثیر میگذارد.
کریدور گاز جنوبی
هدف ساخت کریدور گاز جنوبی (SGC) انتقال گاز آذربایجان به بازارهای اروپایی از طریق یک سیستم خط لوله به طول ۳۵۰۰ کیلومتر است. انتظار میرود که پس از پایان فعالیتهای ساخت و ساز در آخرین بخش آن، خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP)، تکمیل شود. در مجموع ظرفیت اولیه، SGC قادر خواهد بود حجم سالانه ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی دریای خزر را از طریق ترکیه به سمت بازارهای اتحادیه اروپا انتقال دهد. از آنجایی که ترکیه برای خرید ۶ میلیارد متر مکعب گاز آذربایجان قرارداد بسته، ۱۰ میلیارد متر مکعب باقیمانده هر سال به اروپا منتقل میشود.
اگرچه ظرفیت اولیه این خط لوله در مقایسه با برخی دیگر – به ویژه پروژههای آغاز شده توسط گازپروم – چندان قابل توجه نیست، اما همچنان نقطه عطفی در تلاشهای متنوعسازی عرضه است که هدف آن محدود کردن نقش مسلط روسیه در صادرات گاز به اروپا است. در واقع، SGC اولین سیستم خط لولهای خواهد بود که جریان گاز را در دوره پس از شوروی به اروپا از طریق یک مسیر حمل و نقل مستقل از کنترل روسیه، امکانپذیر میکند.
علاوه بر این، ساختار واردات ترکیه در سالهای گذشته به طور قابل توجهی تغییر کرده و آذربایجان به یکی از بزرگترین تامین کنندگان گاز این کشور تبدیل شده است. بین می۲۰۱۸ تا مه ۲۰۲۰، سهم آذربایجان در واردات گاز ترکیه از ۲۰ درصد به ۳۳ درصد افزایش یافته است، یعنی SGC یک راه حیاتی کلیدی برای تامین نیازهای گاز گرجستان و ترکیه است. اگرچه SGC از طریق بلغارستان عبور نمیکند، ساخت خط لوله Interconnector یونان-بلغارستان (IGB) در حال انجام است. خط لوله IGB به طول ۱۸۰ کیلومتر، SGC را به شبکه گاز بلغارستان متصل میکند که حرکت مهمی به سوی تنوع بخشی واردات بلغارستان است. این کشور پس از آن میتواند گاز دریای خزر را از طریق زیرساختهای جدید دریافت کند. بلغارستان همچنین موافقت کرده که سهم ۲۰ درصدی در پروژه جدید LNG یونان در شمال این کشور را به دست آورد که گزینههای بلغارستان برای دور شدن از گاز روسیه را افزایش دهد. گازی که از طریق ترمینال LNG آینده الکساندروپلیس به یونان خواهد رسید نیز از طریق خط لوله IGB فوق الذکر به بلغارستان منتقل میشود.
تغییر مناسبات گازی روسیه و ترکیه
وقتی نوبت به توصیف پویایی گاز طبیعی منطقه دریای سیاه میشود، روابط دوجانبه روسیه و ترکیه از اهمیت حیاتی برخوردار است. برای سالهای متمادی، ترکیه بعد از آلمان دومین بازار بزرگ گاز روسیه بود. در سال ۲۰۱۸، ترکیه تقریباً ۱۲ درصد از کل صادرات گازپروم به کشورهای خارج از اتحاد جماهیر شوروی سابق را به خود اختصاص داد. افزایش دسترسی به LNG ارزان نیز یک پیشرفت مطلوب برای ترکیه در تلاشهای متنوعسازی آن است.
علیرغم کاهش سهم روسیه در واردات گاز ترکیه، در ابتدای ژانویه ۲۰۲۰، بخش اول خط لوله گاز ترک استریم افتتاح شد که یک ارتباط گازی جدید و مستقیم بین روسیه و ترکیه ایجاد میکند. اولین شاخه این خط لوله، که ظرفیت خروجی آن ۱۵.۷۵ میلیارد متر مکعب در سال است و با کمک ترکاستریم، مسکو میتواند به هدف سیاسی خود در کاهش نقش اوکراین به عنوان یک کشور ترانزیت در ساختار صادرات گاز روسیه ادامه دهد.
شاخه دوم برنامه ریزی شده ترک استریم برای انتقال گاز روسیه از طریق ترکیه و بالکان به اروپای مرکزی طراحی شده است. علاوه بر خط لوله جدید ترک، خط لوله مستقیم زیردریایی دیگری نیز وجود دارد که روسیه را به ترکیه به شکل خط لوله «بلو استریم» متصل میکند که ظرفیت سالانه ۱۶ میلیارد متر مکعب دارد و تقریباً از دو دهه پیش عملیاتی شده است. در مورد آینده روابط گاز روسیه و ترکیه، باید تاکید کرد که هم شرایط کنونی بازار و هم توسعه زیرساختهای پیشرفته ترکیه – از جمله خطوط لوله جدید و تاسیسات جدید LNG – باید به آنکارا کمک کند تا سبد وارداتی گاز متعادلتری ایجاد کند. پیش از این، روسیه مهمترین تامین کننده ترکیه بود. در شرایط فعلی، روسیه همچنان در حال از دست دادن سهم بازار ترکیه است. با توجه به اینکه آنکارا موفق به ایجاد چارچوب متنوعتر و انعطافپذیرتر برای واردات گاز خود شده، بعید است که مسکو موقعیت قبلی خود را به دست آورد.
رژیم ترانزیت گاز اوکراین–روسیه
از دیدگاه منطقه دریای سیاه، پویایی گاز بین روسیه و اوکراین نیز مهم است. روسیه به طور سنتی حجم قابل توجهی گاز از طریق اوکراین به غرب صادر می۲کند. با این حال، درگیری اخیر بر روابط گازی دو کشور تأثیر گذاشته است. در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، اختلافات پرداختی باعث شد که مسکو به منظور تحت فشار قرار دادن اوکراین، عرضه گاز به اوکراین را به طور کامل قطع کند. در سال ۲۰۱۴، الحاق کریمه به روسیه و همچنین آغاز درگیری نظامی طولانی در شرق اوکراین، منجر به گسست شدید در روابط روسیه و اوکراین شد که در نتیجه بر روابط انرژی آنها تأثیر گذاشت. اوکراین واردات گاز روسیه را در سال ۲۰۱۵ متوقف کرد اما همچنان یک مسیر ترانزیت حیاتی برای صادرات گاز روسیه به اتحادیه اروپا باقی مانده است. بطوریکه جنگ تمام عیار کنونی در اوکراین که از سال ۲۰۲۲ آغاز شده، در این روند تاثیر نگذاشته است.
از آنجایی که قرارداد فعلی ترانزیت گاز بین روسیه و اوکراین قرار بود در اول ژانویه ۲۰۲۰ منقضی شود، اما در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، توافق جدیدی به مدت پنج سال حاصل شد. این سند تصریح میکند که اوکراین حداقل ۶۵ میلیارد متر مکعب گاز روسیه در سال ۲۰۲۰ و حداقل ۴۰ میلیارد متر مکعب در سال بین سالهای ۲۰۲۱-۲۰۲۴ ترانزیت خواهد کرد. این قرارداد بدون شک گام مهمی در حفظ نقش اوکراین به عنوان یک کشور ترانزیت بود، با قراردادی که این کشور را مجاز به دریافت حدود ۷ میلیارد دلار هزینه ترانزیت میکرد.
البته، توافقنامه ترانزیت گاز روسیه به اروپا از طریق اوکراین در سال ۲۰۲۴ به پایان میرسد و کییف اعلام کرده که قصدی برای تمدید آن یا امضای توافقنامه جدید ندارد. در مقابل؛ الکساندر نواک، معاون نخستوزیر این کشور خبر دادند که مسکو آماده است پس از انقضای توافقنامه ترانزیت گاز روسیه به اروپا از طریق اوکراین در سال ۲۰۲۴، همچنان به صادرات گاز به اروپا از طریق اوکراین ادامه دهد. در ماه مه ۲۰۲۲، اوکراین ترانزیت گاز روسیه از طریق ایستگاه سوخرانووکا با ظرفیت ۳۰ میلیون متر مکعب در روز را متوقف و پیشنهاد استفاده از ایستگاه سودژا را برای انتقال گاز روسیه به اروپا مطرح کرد. تنها مسیر عملیاتی دیگر برای انتقال گاز روسیه به اروپا، خط لوله ترکاستریم است که از زیر دریای سیاه عبور میکند.
سیاست گاز رومانی
توسعه ذخایر گازی رومانی در دریای سیاه مدتهاست که در دستور کار قرار گرفته است. با این حال، اجرای این هدف با تاخیرهای طولانی مواجه شده است. در آوریل ۲۰۲۰، اعلام شد که تصمیم نهایی سرمایهگذاری در مورد توسعه امیدوارکنندهترین پروژه به نام «Neptun Deep» به آینده موکول شده است. اکسون موبیل در اوایل سال ۲۰۲۰ تأیید کرد که در حال بررسی خروج از پروژه است. در همین حال، شرکت گاز تحت کنترل دولتی، رومگز، اعلام کرد که علاقهمند به تصاحب سهام اکسون موبیل است.
بر اساس برآوردهای قبلی، ذخایر پروژه «نپتون دیپ» بین ۴۲ تا ۸۴ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی است. اگرچه این حجم در مقایسه با اکثر اکتشافات گاز در شرق مدیترانه اندک است، اما بهره برداری موفقیتآمیز از ذخایر موقعیت منطقهای رومانی را در رابطه با پویایی انرژی منطقه دریای سیاه تقویت میکند. با این حال، تصویب یک قانون فراساحلی در سال ۲۰۱۸ توسط پارلمان رومانی و اجرای آن، موانع جدی را برای پروژههای توسعه گاز در دریای سیاه ایجاد کرد.
با توجه به مشارکت رومانی در پروژههای بزرگ حمل و نقل گاز، برنامههای قبلی برای ادغام این کشور در ابتکارات استراتژیک، مانند لوله کشی گاز دریای خزر به اروپا، هرگز محقق نشده است.
در عین حال، شروع کار ساخت و ساز در خط لوله گاز بلغارستان-رومانی-مجارستان-اتریش (BRUA) و نهایی شدن آن یک پیشرفت قابل توجه است. مشابه بلغارستان، رومگز رومانی در نظر داشت تا ۲۰ درصد از سهام پروژه ال ان جی الکساندروپلیس در یونان را به دست آورد، اما بعداً این ایده را به نفع توسعه پروژه پایانه LNG رومانی در سواحل دریای سیاه کنار گذاشت.
نتیجه
منطقه دریای سیاه علاوه بر تشکیل یک فضای ژئواستراتژیک که در آن معاملات مهم امنیت انرژی دوجانبه مانند روسیه-ترکیه یا جریان گاز آذربایجان-اروپا به صورت همزمان انجام میشود، میزبان سیستم پیچیدهای از تعاملات و وابستگیهای متقابل است که در آن منافع تامین کنندگان و مشتریان تامین میشود. در دریای سیاه، تامین کنندگان به دنبال تنوع بخشیدن به مسیرهای صادراتی خود هستند، در حالی که واردکنندگان به دنبال کاهش وابستگی خود به تامین کنندگان خود با ایجاد ساختارهای جایگزین واردات هستند.
بنابراین، پیشرفتهای اخیر در ایجاد کانالهای جدید انتقال گاز در سراسر منطقه، مانند کریدور گاز جنوبی، ترک استری، یا پروژههای LNG، ابتکاراتی هستند که نقشه انرژی منطقه را تا حدودی دوباره ترسیم میکنند. با این حال، چنین پروژههایی همچنین نشان دهنده و حفظ رقابت بین روسیه و کشورهای یورو آتلانتیک در مورد منافع انرژی منطقهای آنها است. از آنجایی که روسیه در دو سال گذشته سهم قابل توجهی از بازار ترکیه را از دست داده است، این امر مسکو را ترغیب میکند تا با پیشبرد پروژههای انرژی منطقهای بلندپروازانهتر، مانند فاز دوم ترکاستریم، آن را جبران کند.
گسترش بیشتر خط لوله روسیه به بالکان و اروپای مرکزی به همکاری این کشورها نیاز دارد. اگرچه محور گاز روسیه-ترکیه قبلاً یک شبکه انرژی کلیدی برای منطقه بوده است، تحولات کنونی نشان میدهد که تعداد بازیگرانی که میتوانند اهداف خود را دنبال کرده و دستور کار گاز منطقهای را شکل دهند، در حال افزایش است. برای این منظور، رومانی و بلغارستان به عنوان یک صادرکننده مهم گاز قرار است نقش فزایندهای در پویایی انرژی منطقه به همراه یک کشور غیر دریای سیاه، آذربایجان، ایفا کنند. در این میان، با وجود پیامدهای ژئوپلیتیکی جنگ کنونی در اوکراین احتمالا نقش آن را ساختار امنیت انرژی منطقهای کاهش میدهد.
بنابراین، اگر ایران به دنبال صادرات گاز به اروپا از مسیر دریای سیاه است با این شرایط پیچیده مواجه است. از همین روی، مناسبترین و کم هزینه ترین مسیر برای این منظور بهره گرفتن از خطوط لوله ترکیه است که به نوعی آماده بهره برداری بوده و خود آنکارا نیز از آن استقبال میکند. البته این امر نمیتواند تاثیری در مموضع ایران در قبال کریدور زنگزور داشته باشد و کوتاه آمدن در این موضوع به معنای پیامدهای منفی برای کشور است.