به گزارش اختصاصی مسیر انرژی، صنعت پتروشیمی که مصرف انرژی بالایی دارد، به دلیل اتکا به سوختهای فسیلی و فرآیندهای تولید انرژیبر، بحرانهای زیستمحیطی بزرگی ایجاد کرده است. این صنعت گسترده شده و پیشبینی میشود که رشد آن ادامه یابد، و به بزرگترین محرک رشد تقاضای نفت تبدیل شود. فشارهای بر تولیدکنندگان پتروشیمی و تمرکز بر منبع فسیلی پلاستیکها، رونق مفهوم “کربن دایرهای” را بهدنبال داشته که هدف آن کاهش اثرات زیستمحیطی از طریق جمعآوری، جذب و استفاده از جریانهای مختلف کربن است.
تحقیقات نشان میدهد که تکنولوژیهای حذف دیاکسید کربن و تکنولوژیهای انتشار منفی، میتوانند از دیگر اشکال اقدام در زمینه تغییرات اقلیمی جلوگیری کنند. نظریههای اقتصاد سیاسی و اکولوژی، به بررسی نقش تکنولوژیها و رویکردها در رابطه با نهادهای سیاسی و اقتصادی میپردازند. مفهوم “کربن دایرهای” بهعنوان راهحلی برای خالص صفر و بیطرفی اقلیمی در تولید مواد مصنوعی وابسته به کربن مطرح شده است. این مفهوم، نیاز به بررسی انتقادی بیشتری دارد تا اثرات زیستمحیطی و پایداری آن ارزیابی شود.
مفهوم “بازدارندگی کاهش”، به کاهش یا تأخیر در اقدامات اقلیمی به دلیل معرفی مداخلههای جدید اشاره دارد. این میتواند به وعدههای حذف دیاکسید کربن و تکنولوژیهای انتشار منفی مربوط شود که باعث تأخیر در اقدامات ضروری کاهش انتشار میشود. مکانیسمهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، در این تأخیر نقش دارند.
کربن بهعنوان یک عنصر اساسی در یک سیستم بسته و مؤثر دیده میشود. تکنولوژیهای بازیافت شیمیایی، جذب و استفاده از کربن، تولید هیدروژن و ذخیرهسازی کربن، در این فرآیند نقش دارند. هدف، ایجاد صنعتی شیمیایی است که از انتشار کربنهای فسیلی جدا بوده و به بیطرفی اقلیمی برسد. برای تأمین کربن، بازیافت زبالههای جامد و پلاستیکی، زیستتوده و دیاکسید کربن از منابع صنعتی یا جوی مورد توجه قرار میگیرد. اصول چرخهپذیری کربن، راهحلی برای مسائل کمبود و تنوع زیستی پیشنهاد میدهند.
سیاست آبوهوایی عربستان سعودی به نام “اقتصاد کربن چرخهای”، بر اصول کاهش، استفاده مجدد، بازیافت و حذف کربن تأکید دارد و دستهبندیهایی نظیر کربن زنده، پایدار، فراری، تجدیدپذیر و فسیلی برای تمایز کربنهای مطلوب از ناخواسته استفاده میشود. طرحهای اقلیمی مانند یونیلیور، اصطلاحات “کربن بازیافتی” و “کربن تجدیدپذیر” را برای تمایز کربنهای تکنوسفر و بیوسفر استفاده کرده و منابع مختلف کربن را با رنگهای متفاوت نمایش میدهند تا جریانهای متنوع کربن را نشان دهند.
اقتصاد کربن چرخهای بر مدیریت جریانهای کربن متمرکز است و تلاش میکند تا با مدیریت مناسب، نیاز مداوم به مواد اولیه کربنی را تأمین کند و به عنوان منبع کربن قابل اطمینانتر از سیستمهای فعلی جلوه کند. این رویکرد، از طریق ترویج سبکهای زندگی خاص و محصولات پایدار، جامعهای را ترویج میکند که در آن تقاضاها و نیازها ثابت میمانند و تغییرات صنعتی و تکنولوژیکی ضروری به نظر میرسند. به نحوهی ایجاد و بهرهبرداری از جریانهای متنوع کربن برای دستیابی به جامعه با بیطرفی اقلیمی میپردازد.
استفاده از اصطلاح “کربنزدایی”، مسئله مهمی است که بهعنوان گفتمان پرخطر برای صنعت شیمیایی تلقی میشود. کربن بهعنوان اساس مواد شیمیایی، نمیتواند بهطور کامل از فرآیندها حذف شود. برخی کربنزدایی را بهعنوان حذف کربن از سیستم درک میکنند، بدون توجه به منشأ یا تأثیرات زیستمحیطی آن
ابتکار کربن تجدیدپذیر، پیشنهاد میکند بهجای “کربنزدایی”، از “کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی” استفاده شود، زیرا این رویکرد، کربن را بهعنوان جزء اساسی در حل بحران اقلیمی معرفی میکند و مدیریت نادرست کربن را مشکل اصلی میداند. اقتصاد کربن چرخهای، با مدیریت مناسب کربن، بهعنوان پاسخ منطقی و مدیریتی به بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی ارائه میشود، اما ممکن است پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی استخراج سوختهای فسیلی و تولید مواد شیمیایی را نادیده بگیرد و تنها بر مدیریت بهتر کربن تأکید کند.
در عربستان سعودی، توجه زیادی به جذب و ذخیرهسازی کربن در اقتصاد کربن چرخهای شده است، در حالی که ادامه اکتشاف و استفاده از سوختهای فسیلی نیز مورد تأکید قرار میگیرد. بازیگران این کشور بهدلیل وابستگی بالای اقتصاد به نفت، نسخهای از اقتصاد کربن چرخهای را ترویج میکنند که سوختهای فسیلی را رد نمیکند.
در مقابل، بازیگران اروپایی بیشتر به جذب و استفاده مجدد کربن تمایل دارند تا وابستگی به کربن فسیلی ناپایدار را کاهش دهند. در اروپا، ذخیرهسازی دیاکسید کربن بهعنوان بخشی از بازسازی چرخههای کربن پایدار به شمار میرود. این تفاوتها نشاندهنده تأثیر منافع مادی بر سیاستگذاریها است. همچنین، سیاستهای اروپایی بیشتر بر زیستتوده و راهحلهای مبتنی بر طبیعت تمرکز دارند.
اقتصاد کربن چرخهای عربستان سعودی بر ظرفیتهای تکنولوژیکی و دانش مهندسی شیمی متکی است و بهعنوان ادامهای از توسعه اقتصاد نفتی کشور معرفی میشود، نه بهعنوان جدایی از آن. این رویکرد نشان میدهد که کسبوکارهای هیدروکربنی سعودی قادر به مدیریت کربن هستند.
تمرکز بر کاهش استفاده کلی از مواد، در تصور اقتصاد کربن چرخهای، استراتژیهای کاهش انتشار کوتاهمدت و کمریسک را نادیده میگیرد و بر افزایش تولید پلاستیکها و مواد شیمیایی تأکید دارد. این رویکرد با توجه به جذابیت زندگی مدرن، استدلال میکند که پلاستیکها و مواد شیمیایی ضروری هستند و نمیتوان جامعه را از مزایای آنها محروم کرد. این استدلال مشابه با دفاعیات صنعت نفت و گاز برای حفظ موقعیت خود است.
اقتصاد کربن چرخهای ممکن است به تأخیر در کاهش انتشار گازهای گلخانهای منجر شود، زیرا به وعدههای تکنولوژیکی تکیه میکند که ممکن است به مقیاس مورد نظر نرسند. بازیگران جامعه مدنی و جنبشهای زیستمحیطی پرسش میکنند که چرا صنعت به دنبال مسیرهای کمانرژیتر نیست و به بازیافت شیمیایی با شدت انرژی و انتشار بالا انتقاد میکنند. آنها به دنبال دیدگاههای دیگری برای چرخهپذیری هستند که شامل طراحی محصولات پلاستیکی برای بازیافت و توقف سوزاندن پلاستیکها میشود.
بهجای تاکید بر کاهش استفاده از مواد، اقتصاد کربن چرخهای، استراتژیهای تکنولوژیکی را ترویج میدهد که با روشهای زندگی و سازماندهی صنعتی در شمال جهانی سازگار است. این رویکرد ممکن است به تأخیر در کاهش انتشار گازهای گلخانهای و مقابله با آلودگی پلاستیک منجر شود. اگر فناوریهای جدید به مقیاس مورد نظر نرسند، آلودگی پلاستیک بیشتر خواهد شد و دفن زبالههای پلاستیکی بهعنوان یک راهکار جایگزین برای جداسازی کربن عمل میکند.
بازتعریف کربنزدایی بهعنوان مدیریت کربن و تغییرات اقلیمی بهعنوان مسئله مدیریت زباله، تولید دیاکسید کربن را عادیسازی میکند. انتشار دیاکسید کربن مشابه به دفن پلاستیک در محلهای دفن زباله به تصویر کشیده میشود و نیاز به مدیریت مستمر دارد، نه حذف. اقتصاد کربن چرخهای با ایجاد تعادلی بین منابع مختلف کربن، نیازمند یک سیستم مدیریت زباله موازی است تا چالشهای مدیریت کربن را برطرف کند.
این اقتصاد با محدودیتها و تنگناهای مرتبط با جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن مواجه است. توسعه و پیادهسازی فناوریهای جذب مستقیم هوا و استفاده از کربن نیازمند مقادیر زیادی انرژی و منابع است و هزینههای اقتصادی بالایی دارد. مدلسازی صنعت مواد شیمیایی برای سال ۲۰۳۰ نشان میدهد که پیادهسازی کامل جذب و استفاده از کربن نیاز به تقریباً نیمی از تولید برق جهانی دارد. منابع زیستی محدود و دارای ادعاهای رقابتی هستند و مسیرهای انتشار متکی به انرژی زیستی به استفاده از زمینهای وسیع نیاز دارند و با تصاحب ناعادلانه زمین مرتبط هستند.
تمرکز بر بازیافت پلاستیک نیز محدودیتهایی دارد، مانند تخریب کیفیت مواد و پیچیدگی جمعآوری و مرتبسازی. بنابراین، جاذبه استراتژیهای کربن چرخهای به قطعیت، عقلانیت، جایگزینی و محدودیت متکی است. این استراتژیها نیاز به برنامهریزی منطقی و با قطعیت بالا دارند، اما ممکن است به جای کاهش تقاضا، منجر به افزایش تولید و استفاده شوند. اقتصاد کربن چرخهای نیاز به یک سیستم مدیریت زباله دارد تا چالشهای مرتبط با کربن را برطرف کند.
تمرکز بر مدیریت جریانهای کربن و استفاده از فناوریهایی مانند جذب و استفاده مجدد کربن، زیستتوده و بازیافت شیمیایی، به دنبال کاهش انتشار و آلودگی است. اما این رویکرد میتواند به تأخیر در اقدامات کاهش انتشار منجر شود و ممکن است محدودیتها و ریسکهای مرتبط با این فناوریها را نادیده بگیرد. مسئولیت مدیریت کربن به شرکتها واگذار میشود، در حالی که دولتها باید سیاستها و زیرساختهای لازم را فراهم کنند. این امر نگرانیهای اخلاقی و عملی درباره پایداری و اعتبار ادعاهای کاهش انتشار را به همراه دارد.
کربن چرخهای بر سیستمهای فناوری پیچیدهای متکی است که باید در یک سیستم بزرگتر یکپارچه شوند. این ریسکها و نیازهای انرژی، نیروی کار و زیرساختهای لازم برای تسهیل این اقتصاد نادیده گرفته میشوند. این تصور نشان میدهد که یک صنعت مواد شیمیایی با انتشار کم تنها با حمایتهای عمومی و یارانهها امکانپذیر است، اما مشکلات اجرایی و ریسکهای بالقوه را نادیده میگیرد و تنها بر بهبود مدیریت کربن تأکید دارد.
این اقتصاد نوظهور که برای مقابله با بحرانهای صنعت پتروشیمی طراحی شده، از تنوع بهعنوان استراتژی کربنزدایی استفاده میکند. به جای حل مسائل زیستمحیطی و پایداری، بیشتر برای بقای صنعت پتروشیمی بهکار میرود و آیندهای با انتشار صفر خالص و افزایش تولید پتروشیمی را به تصویر میکشد. این رویکرد میتواند سه نوع تأخیر در کاهش انتشار ایجاد کند: مسدود کردن مسیرهای کاهش جایگزین، سیاسیزدایی اقدام اقلیمی و بازآفرینی صنعت پتروشیمی بهعنوان بخش مدیریت کربن.
در مجموع، اقتصاد کربن چرخهای بهعنوان راهحلی موقتی برای حمایت از بازیگران در زنجیره ارزش سوختهای فسیلی-شیمیایی پلاستیکی عمل میکند. این رویکرد در کوتاهمدت و میانمدت، به تحقق گسترده اقتصاد کربن چرخهای متکی نیست و منجر به ادامه انتشار و تجمع پتروشیمیها و پلاستیکها میشود. بنابراین، به جای کاهش انتشار، ممکن است منجر به تأخیر و افزایش مصرف پلاستیک شود.
اقتصاد کربن چرخهای بهعنوان پاسخی به درخواستهای تغییرات تحولآفرین معرفی میشود، اما مشکلاتی نیز به همراه دارد. فناوریها و مداخلات مرتبط با کربن چرخهای دارای محدودیتها و ریسکهایی هستند که قابلیت اجرا و تأمین آنها را تحت تأثیر قرار میدهند. بهعنوان یک راهحل جامع، این اقتصاد مشکلساز است زیرا نیاز به مسیرهای کوتاهمدت و فناوریهای کم هزینه دارد. سیاستگذاران باید به خطرات ضمنی و ماهیت بسیار سیاسی این تصور توجه کنند. اتکا به سیستمهای بزرگمقیاس از فناوریهای تا حد زیادی اثبات نشده، نگرانیهای مربوط به بستن چرخههای کربن و تأیید ادعاهای حذف کربن از جمله این خطرات است.
این مقاله نقش نمایندگی این تصور در ترویج تعویق کاهش انتشار را بررسی کرده و به جنبههای دیگر مانند سرمایهگذاری، لابیگری و مدلسازی نیز میپردازد. این عملیاتی کلیدی برای دنبالکردن این تصور هنوز کاملاً بررسی نشدهاند. فهم بهتر این عملیات میتواند به تصمیمگیری آگاهانهتری در مورد این اقتصاد کمک کند. حمایت مالی از این تحقیق توسط بنیاد پژوهشهای محیط زیستی استراتژیک سوئد و بنیاد V. Kann Rasmussen تأمین شده است، که به محققان اجازه داده تا به بررسی پلاستیکهای پایدار، مسیرهای انتقال و حکمرانی بپردازند.
اقتصاد کربن چرخهای به عنوان راهکاری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و آلودگیهای زیستمحیطی در صنعت پتروشیمی مطرح شده است، اما به دلیل اتکا به فناوریهای پیچیده و پرهزینه، ممکن است موجب تأخیر در کاهش واقعی انتشار شود. این رویکرد، بیشتر به نفع بقای صنعت پتروشیمی و افزایش تولید و مصرف پلاستیک بهکار میرود. برای حل این چالشها، سیاستگذاران باید به دنبال راهکارهای پایدارتر و کمهزینهتر باشند و به ریسکها و محدودیتهای ضمنی این تصور توجه کنند. حمایتهای مالی و تحقیقاتی میتواند نقش مهمی در توسعه راهحلهای موثر و کارآمد ایفا کند.